به نامش ویادش
آیا تا حال به یک قطره,یا کوچکتر از آن به یک اتم ویا بازهم کوچک تر به یک الکترون فکر کرده بودید؟ ذراتی که موجودیت مادی انسان را تشکیل میدهند,ذراتی که دامی مستحکم برای معنویت انسان می سازند و گاهی هم به فرمان خود انسان معنویت را از بین می برند.
آیا تا به حال فکر کرده بودید که زندگی در عین فراز و نشیب هایش یک بازی ساده و زیرکانه است؟ خیلی ساده متولد می شوید در عین پی چیدگی زندگی می کنید و با یک پلک بر هم نهادن دار فنی را وداع می گویید. متولد می شوید,زندگی می کنید,و می میرید تا توشه ای برای آخرت خود جمع کنید , توشه ای برای یک زندگی جاودان. اما این زندگی جاوادن پا داش چیست؟ باید گفت پاداش نیست یک هدیه است. هدیه ای که خداوند در قبال شکر گذاری اش به انسان می بخشد , در قبال تفکرش,تاملش,تعقلش,درقبال درک زندگی به او می بخشد.
درست است که ما این زندگی را پر از مادیات کرده ایم,درست است که توکل به ثروت را جانشین توکل به خالق کرده ایم اما سوالاتی مطرح اند برخی با پاسخ و برخی نیز بدون پاسخ.
خدا کیست؟ خدا چیست ؟ زندگی به چه علت است؟ انسان چیست؟ چرا انسان عاقل است؟ عقل چیست؟
خوب می توان گفت که خدا خلاق ماست , اما آیا این پاسخ ,پاسخ درستی برای این سوال است؟یا این که خدا قدرتی است لایتناهی, اما آیا این هم پاشخ مناسبی است؟ خیر این ها همه پاسخ هایی برای فهماندن مسائل به صورتی ساده به درک انسان است.
اما زندگی ,زندگی خطی است سپید و درخشان که خداوند برای انسان ترسیم نموده تا با طی این مسیر رستگار شود. اما ابلیس نیز خطی زیبا ترسیم کرده است خطی با طلا که برق را از چشمان هر انسانی می پراند و نا خودآگاه انسان را به سمت شیطان می کشاند. اما چه چیز باعث می شود که انسان به سمت شیطان کشیده شود و مادی گرا شود؟ بلیتی به نام بلیت زیاده خواهی! بله بلیت زیاده خواهی , این بلیت یک بخش مهم نفس انسان است بخشی که به کمک آن یا با توصیف بهتر با استفاده از آن به هرچیز مادی و در اندک زمان هرچیز معنوی را برای انسان فراهم می کند.انسان هایی بودند که این بلیت را با قیمتی بسیار گران و با کالای بسیار با ارزش معامله کردند, کالای به نام علم الهی. وانسان های هم هستند که از این بلیت برای گرفتن یک قرار ملاقات با شیطان استفاده کرده اند.
اما چرا خداوند خلاق است و خلق می کند؟ هر خالقی دوست دارد که مخلوقی داشته باشد و از علم خود به او بدهد و او را به کار نیک دعوت کند و برای او زندگی فراهم کند , از او پشتیبانی کند و...خداوند منبع عظیم تمام علوم است , علمی با لاتر از علم او وجود ندارد و خلق کردن حق اوست اما علم هر خالقی چه از انسان با شد و چه خداوند با مخلوق او معنی پیدا می کند, ه چقدر هم که علم در دست خالق باشد تا مخلوق خود را نسازد علم او بی فایده با قی می ماند. خداوند دانای بی تحصیل است, خداون والا ترین علم را دارد و با استفاده از والاتین علوم انسان و تمام کائنات را آفریده است و بخشی از علم خود را به عنوان عقل در روح انسان قرار داده است واین کافیست برای اثبات حضور او.
هر انسانی یک خالق است چرا که مخلوق خالقی بی نهایت وخلاق است,انسان ابزار می سازد وبا ابزار, خانه ای خلق می کند,وسیله ای برای حمل ونقل تداعی می کند, سنگین ترین هارا از زمین بر می کند,کوه ها را دشت و دشت ها را به کوه مبدل می کند و بدون محدودیت پیش میرود و خلق می کند واز خود بی خود می شود ادعای خدایی می کند و در همان هنگام است که خداوند به او می گوید که: ((ای انسان! من خداوندی هستم که تو را آفرید و خدایی به جز من نیست. من بخشنده ی مهربانم ! پس ای انسان بزرگترین چیز هارا در راه سعادت خود ازمن بخواه . مرا عبادت کن وفقط به من تکیه کن وبه من توکل کن .))
ودر اینجاست که یک آفریننده ی قوی و والا مشخص می شود.
در این دنیا هیچ چیز پایان ندارد به خصوص این مبحث پس در همین جا بحث را متوقف می کنیم تابعد....
تا درود بدرود...